Saturday, December 18, 2004

راننده‌ی بزرگ

بزرگ شدن يعنی راننده بودن، يعنی بتوانی خودت فرمان را در دست بگيري. نه اينکه مسافر باشی و فکر کنی که بايد از ماشين پياده شوی، اگر فکر کنی مسافر هستی بابت پولی که می‌پردازی متوقع هستی و از مناظر اطراف لذت می‌بری ولی راننده اين‌گونه نيست؛ مسير را می‌بيند و جاده و قوانين و هدف.
بزرگ شدن و راننده بودن نه به معنای مسافرکش بودن است و نه به منظور کسب درآمد.
فرمان را می‌گيری و جلو می‌روی، سختی می‌کشی، خسته می‌شوی؛ ولی تو راننده‌ای و مسئول، مسئول در برابر خودت و وجدانت و ...

نوشته‌هاي خوانندگان 4:

نوشته شده در تاريخ5:37 PMتوسط Anonymous Anonymous

سلام مینا جونم!من هنوز نمی دونم باید راننده باشم یا مسافر!خوش باشی و سبز و آبی!
قربانت : آیتا

 
نوشته شده در تاريخ6:29 PMتوسط Blogger سام

بودن یه راننده با یه سهم نوددرصدی

 
نوشته شده در تاريخ2:49 PMتوسط Blogger سام

راستی وسطی ترمزه ها! یه دف یادت نره
:)

 
نوشته شده در تاريخ6:01 PMتوسط Blogger mina24

من فقط فرمان را یاد گرفتم. جلسه بعد ترمز درس مون می دن.

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي