Sunday, June 19, 2005

از کویر روشن

از دانسته‌هایش گفت و آموخته‌هایش:
«تا حال حرف زدن زبان را می‌شنیدم، حرف زدن قلم را می‌خواندم، حرف زدن اندیشه را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش‌های دل را، حرف زدن بیتابی‌های دردناک روح را، حرف زدن نبض در آن هنگام که صدایش از خشم در شقیقه‌ها می‌کوبد و نیز حرف زدن سکوت را می‌فهمیدم، ببین که چند زبان می‌دانم! با چند زبان حرف می‌زنم! من می‌دانم که چه حرف‌هایی را با چه زبانی باید زد، من می‌دانم که هر یک از این زبان‌ها برای گفتن چه حرف‌هایی است... حرف‌هایی است که باید زد، با زبان گوشتی نصب شده در دهان و حرف‌هایی که باید زد اما نه به کسی، حرف‌های بی‌مخاطب و حرف‌هایی که باید به کسی زد اما نباید بشنود...»
و خاموش شد چون شنیدند حرف‌هایش را آنها که نباید می‌شنیدند و آنها که با گوش جان شنیدند.
از نفرت گفت و از مرگ و دفاع:
« من از دو کار نفرت دارم: یکی درد دل کردن که کار شبه مردهاست، و یکی هم از خود دفاع کردن، برای تبرئه‌ی خود جوش زدن که کار مستضعفین است. آدم شجاع را به هم‌درد نیاز نیست، از ناله شرم دارد. مرد پاک را نیز زندگی و زمان تنها نمی‌گذارند. زمان تبرئه‌اش می‌کند، پلیدان هرگز پاکدامنی را نمی‌توانند آلود. هرچند سنگ‌ها بسته و سگ‌ها را رها کرده‌باشند...»
اگر امروز بود به نوشته‌های چندین سال پیشش اشاره می‌کرد و می‌گفت:
«من سطح اندیشه و فرهنگ را در جامعه‌ی خودم دقیقا می‌دانم و می‌دانم تا کجا است. در اینجا اکثریت، یا اُمُل‌اند و یا قرتی، و هر دو مقلد کور و سر و ته یک کرباس و هر دو در یک سطح و هر دو تنگ نظر و کوته اندیش و پست و احساس و هر دو در جنین خفه و تاریک تعصب مذهبی یا ضد مذهبی خویش، خون می‌خورند و یکی به آنچه نمی‌داند و نمی‌شناسد مومن و دیگری به آنچه نمی‌داند و نمی‌فهمد کافر و هر دو در آنچه باور دارند و یا ندانند همسطح، که آنان را کتاب " جنات خلود" و " طوفان البکا" سیر می‌کند و اینان را هرچه از " آنجا" برسد و هرچه " آنها" تعیین فرمایند.»
« خدایا! مرا از همه‌‌ی فضائلی که به کار مردم نیاید محروم ساز! و به جهالت وحشی معارف لطیفی مبتلا مکن که، در جذبه‌‌ی احساس‌‌های بلند، و اوج معراج‌‌های ماورا، برق گرسنگی را در عمق چشمی، و خط کبود تازیانه را پشتی، نتوانم دید!»
.........
قطعاتی از " کویر" و "نیایش"

نوشته‌هاي خوانندگان 2:

نوشته شده در تاريخ12:27 PMتوسط Anonymous Anonymous

درود بر شریعتی.
متنی که انتخاب کردید بسیار زیبا بود.

 
نوشته شده در تاريخ11:25 PMتوسط Anonymous Anonymous

سلام حالتان چطور است.خسته نباشین.
هیچ جای دنیا گنجایش حرفهاو و نگاههای بی مخاطب انسانها رو نداره غیر از دل خودش.

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي