Friday, August 05, 2005

آوازهای سرزمین مادری

مه‌لوچِ کشمشی ( با لهجه کرماشانی)
ای ملوچ کشمشی
لو بانِم نَنیشی
باران میات خیس می‌شی
برف میات گنوله می‌شی
می‌فتی تو حوض نقاشی
داد می‌زنی فراش‌باشی
فراش‌باشی یار منه
دسبن طلاش دس منه
سلیمان، سلیمان
قالی یه بکش تو ایوان
گوشه قالی کبوده
اسم دای دای محموده
محمود بالا بالا
بد نه‌وینی ایشالا
اون شعر بالا و این شعر پایین که در یک بازی مثل " تاب تاب خمیر" خوانده می‌‌شه تنها اشعار کردی هستن که از دوران کودکی کوتاهم در کرمانشاه به یادم مانده.
چرم گو چرمین گو
نِیامی ئاو نَخیسیا
کِردِمَه‌‌ی کِلاش نَدِریا
بِردِمَه‌‌ی بازار نَفروتیا
دَس کی وَ بان، دَس کی وَ بان؟
خیلی شیرین بود دیدن این دو شعر و کلی داستان و شعر و بازی دیگه در کتاب " افسانه‌‌ها و متل‌‌های کردی" اثر " علی اشرف درویشیان".
......
پ.ن: حالا که حس کرد بودن‌م گل کرده خوبه که در این حرکت گروهی از طرف وبلاگ‌ها برای محکوميت سرکوب اکراد در ایران در
روز یکشنبه انجام می‌‌شه شرکت کنم.

نوشته‌هاي خوانندگان 11:

نوشته شده در تاريخ9:00 PMتوسط Blogger نسرین

وای مینا چه جوری این شعرها یادت مونده !...من یه یکی دو خطشون یادم مونده بود و بقیه اش پریده!!مرسی مرسی کلی یاد اون قدیم ندیما افتادم.اون جوونی ها..هی یادش بخیر.می بوسمت عزیزکم

 
نوشته شده در تاريخ11:29 PMتوسط Anonymous Anonymous

به به...یاد بچگیمان افتادیم.

 
نوشته شده در تاريخ7:12 AMتوسط Anonymous Anonymous

سلام. ممنونم.
تو هم تا چند وقت گيج بودي؟

 
نوشته شده در تاريخ1:11 PMتوسط Anonymous Anonymous

من یاد بچگیام افتادم با مزه بود!

 
نوشته شده در تاريخ4:57 PMتوسط Anonymous Anonymous

اين شعر منو برد به بچگيهام به روزهايي كه كرمانشاه بودم

 
نوشته شده در تاريخ5:35 PMتوسط Anonymous Anonymous

سلام
مجبور شدم این ÷ست را نخونم !؟
اما یادداشت های دیگه برام آسون بود

 
نوشته شده در تاريخ7:50 PMتوسط Anonymous Anonymous

آقا یوسف این که کردی نبود فقط لهجه کرمانشاهی بود فکر نکنم اونقدرها هم سخت بوده باشه. خوشحالم که بقیه رو چند ثانیه به زمزمه های دوران کودکی بردم.

 
نوشته شده در تاريخ8:29 PMتوسط Anonymous Anonymous

این سعرا منو یاد هیی ننداخت...شاید قشنگ بووووود :) این تلافی اون بد نبودت!

 
نوشته شده در تاريخ9:59 PMتوسط Anonymous Anonymous

مرسي عزيزم از اينكه به ياد مني
راستي تو بلبلي نخود يادته؟
چقدر خوشمزه بود من هنوز مزه اش زير زبونمه

 
نوشته شده در تاريخ3:02 AMتوسط Blogger bashar

راستی ، کسی شربتی شَت ِ پَتی یادش هست ؟؟

 
نوشته شده در تاريخ4:42 PMتوسط Anonymous Anonymous

از مامان درباره شربتی شد پتی پرسیدم. گفت که یه نوع شیرینی خیلی ترد بوده که داخلش شهد داشته و وقتی شیرینی رو تکه می کردن شهدش بیرون می ریخته. توی اون کتاب یه بازی دیدم به اسم خاکله موشان. دوساعت خندیدم. کسی هست که این بازی رو انجام داده باشه؟

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي