راه حل (2)
عطف به نوشته سابق مبنی بر نداشتن راه حل و مشکل اینجانب که مشتمل بر مخلوطی از خستهگی فراوان، ندیدن نعمتهای خوب خداوند، دچار روزمرگی شدن و مقادیر فراوانی سردرگمی بود تصمیماتی به شرح زیر اتخاذ شد:
1. گفتگوهای بسیار با دوستان نازنین
2. خریدن مقادیر بسایر زیاد کتاب ( 5 جلد از آثار تازه منتشره مارکز، دو جلد کتاب شعر و کلی کتاب خوشمزه دیگر)
3. تفکرات عمیق (از اون جهتی البته) که باعث شد همهی چیزهایی که دارم را ببینم
4. بیست و دو لیتر گریه و شونصد کیلو لوس بازی و ننر شدن برای بقیه
.
.
.
همین ها برای خوشبختی کافیه
1. گفتگوهای بسیار با دوستان نازنین
2. خریدن مقادیر بسایر زیاد کتاب ( 5 جلد از آثار تازه منتشره مارکز، دو جلد کتاب شعر و کلی کتاب خوشمزه دیگر)
3. تفکرات عمیق (از اون جهتی البته) که باعث شد همهی چیزهایی که دارم را ببینم
4. بیست و دو لیتر گریه و شونصد کیلو لوس بازی و ننر شدن برای بقیه
.
.
.
همین ها برای خوشبختی کافیه
نوشتههاي خوانندگان 4:
اگر غلط نکنم که نمیکنم!! مشکل از اون لحاظه!!! که راه حلش با کتاب خوندن نیست.... شاد باشی
--ستار
خوب اون سه تا نقطه که گذاشتم و ننوشتم رو در نظر نگرفتید. مخصوصا شما عمو ستار
مث اینی که بشینی پشت رول و تخته گاز بری تا تو دیوار! نه، نه، مث اینکه بخوای یه ماشین دربستی بگیری! نه، نه مثل همه چی
البته به جای واژه کتاب باید از واژه کتابخانه استفاده می کردید
Post a Comment
برگرد به صفحه اصلي