Sunday, July 03, 2005

من زنبوری هستم که در کوهستان کندو دارد

یکی از بهترین نوشته‌هایی که درباره‌ی وبلاگ، نوع نوشته‌ها و در نهایت جایگاه وبلاگ در جامعه نوشته شده چند صفه‌ی آخر کتاب "خبرنویسی مدرن" از " دکتر یونس شکرخواه" است.
دیدم حالا که وبلاگم به قول یکی از دوستان تبدیل شده به " کتاب‌هایی که امروز خواندم"، خلاصه‌ای از این مطلب سه صفحه‌ای را هم ینویسم. گرچه دکتر شکرخواه وبلاگ دارند و احتمالا این مطلب را در وبلاگشان نوشته‌اند ولی من خلاصه‌ای برداشتم و تایپ کردم تا دوستانی که این مطلب را نخوانده‌اند استفاده کنند.
و این است همان:
« هر وبلاگ یک فضای اینترنتی است که آمیزه‌ای است از خاطرات، خبرها و خبرهایی درباره‌ی خبرها.
به نظر من نویسندگان وبلاگ‌ها، حکم راهنماها را در مناطق کوهستانی اینترنت دارند، درست است که آنها هر روز تجارب شخصی و یا خاطرات خود را برای دیگران بازگو می‌کنند اما همین که به لینک‌دهی رو می‌آورند، تبدیل به راهنما می‌شوند و به قول کوهنوردها تبدیل به شِرپا می‌شوند.
بلاگرها در واقع دیدگاه‌های آلترناتیو و متقابل هستند در برابر دیدگاه‌های رسانه‌های حاکم و بنابراین می‌توان گفت که وبلاگ‌ها این کندوهای فکری و متکی به تعامل، عملا وارد جدال بر سر تغییر دستور جلسه و یا تغییر برجسته‌سازی رسانه‌های حاکم نیز شده‌اند. این جدال چه خواسته و چه ناخواسته اکنون ادامه دارد. نه رسانه‌های سنتی پارادایم، دل‌خوشی از وبلاگ‌ها دارند و نه وبلاگ‌ها هیچ علاقه‌ای به رسانه‌های سنتی دارند.
به نظر می‌رسد توجه وبلاگ‌ها به رسانه‌های نوشتاری و غیردیجیتال فقط برای افشاگری و یا مچ‌گرفتن از آنهاست.
من همین جا می‌خواهم با طرح نکته‌ای یک نتیجه بگیرم:
وبلاگ‌ها فضایی را که رسانه‌های حاکم می‌خواهند مخاطبان را در آن محصور سازند، تغییر می‌دهند و در واقع نوک تقابل وبلاگ‌ها و رسانه‌های چاپی در جایی قرار می‌گیرد که به آن گستره یا فضای حاکم یا بافت حاکم می‌گوییم. این بافت حاکم عملا یک گفتمان نوشتاری است. گفتمانی که رسانه‌های حاکم آن‌را حفظ می‌کنند و با ادبیاتی که به کار می‌گیرند عملا هر وضع موجودی را مطلوب جلوه داده و باعث می‌شوند تا روایت رسمی هر رویداد و تحول بر اندیشه مخاطبان غلبه کند. پس نقطه ستیز وبلاگ‌ها و رسانه‌های چاپی در همین گفتمان نوشتاری قرار دارد.
تمایز گفتمان‌ها
هنوز برای پرداختن تفصیلی به گفتمان روایتی وبلاگ‌ها بسیار زود است. در عرصه‌ی گفتمان روایتی وبلاگ‌ها اصلا چیزی وجود ندارد و علت آن به نظر من کاملا روشن است: هنوز مفاهیم، سازه‌ها و داده‌های عملیاتی در حوزه‌ی تولیدات مضمونی وبلاگی شکل نگرفته است. بلاگرها عمدتا جوان هستند و تجربه‌ی بررسی و تحقیق متولوژیک تولیدات خودشان را ندارند و محققان و پژوهشگران حرفه‌ای نیز با وبلاگ‌ها آشنا نیستند.
پس به چند نکته براساس تجارب شخصی و افق‌های موجود گذرا اشاره می‌کنم:
1. به نظر می‌رسد که یک جابجایی بزرگ در عرصه‌ی روایت گفتمانی وجود دارد. در گفتمان روایتی رسانه‌های چاپی راوی عمدتا از زاویه سوم شخص مفرد دست به روایت می‌زند و استفاده از" من " ممنوع است. اما بلاگرها اساسا به صورت اول شخص به روایت می‌پردازند و به عبارت بهتر بازی آنها با تحلیل و اعلام نظر شروع می‌شود. آنها در هر روایتی دیدگاه‌های شخصی خودشان را مطرح می‌کنند و این همان نقطه‌ای است که مخالفان وبلاگ‌ها به آن به عنوان پاشنه آشیل وبلاگ‌ها می‌تازند. روزنامه‌نگاران رسانه‌های چاپی به همین دلیل به بلاگرهی می‌گویند شما خودشیفته و خودارجاع هستید.[!]
2.بلاگرها به هنگام روایت از لحنی خودمانی و غیر رسمی بهره می‌گیرند، حال آن‌که گفتمان رسانه‌های چاپی به طرزی کلاسیک، رسمی و جدی است.
3. قدرت رسانه‌های چاپی در عرصه سخت خبرها بسیار بالاست، حال آن‌که وبلاگ‌ها در این زمینه بسیار ضعیف هستند و علت این امر نیز میل شدید بلاگرها به اعلام نظرات شخصی خودشان است.
4.گفتمان رسانه‌های چاپی اساسا با آنچه که در محافل آکادمیک به آن نقد رسانه‌ای می‌گویند در ستیز است و این در حالی است که گفتمان تولیدی وبلاگ‌ها را می‌توان تا حدودی ادامه‌ی مباحث مطروحه در نقد رسانه‌ای به حساب آورد.
5.مجهول‌نویسی و معلوم‌نویسی نکته آخر است. مجهول‌نویسی برای گفتمان چاپی یک نقطه قدرت و نشانه حرفه‌ای بودن است . چند نمونه:
- محافل آگاه براین باورد که:
- تردید وجود دارد که: ...
اما مجهول نویسی در وبلاگ‌ها اصلا وجود ندارد و اساسا یکی از سرگرمی‌های وبلاگ‌های پرقدرت مچ‌گرفتن از مجهول‌نویسی‌های نشریات بزرگ مثل واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز است. محور گفتمان وبلاگ، روحیه صراحت و معلوم بودن است.
و یک پرسش[ سافت نیوز نوشتن یعنی این!]:
آیا این دو گفتمان به هم نزدیک خواهند شد یا این‌که شکاف موجود گسترش می‌یابد؟
دانشگاه کالیفرنیا و در واقع مدرسه روزنامه‌نگاری برکلی، اولین کلاس وبلاگ‌نویسی قرن 21 را دایر کرده‌است. آیا این علامت تسلیم گفتمان رسانه‌های چاپی به گفتمان وبلاگ‌هاست یا این‌که علامت شروع یک حمله بزرگ از سوی گفتمان اول برای بلعیدن گفتمان دوم؟»
پ.ن:
خیلی ذوق کردم لینکم رو در وبلاگ دات دیدم. ممنون

نوشته‌هاي خوانندگان 1:

نوشته شده در تاريخ9:33 PMتوسط Anonymous Anonymous

سلام عزیزم - خوشحالم با وبلاگت آشنا شدم - از طریق نظری که برای نسرین عزیز گذاشته بودین - اومدم یه سر و گوشی آب بدم دیدم بابا آفرین چه وبلاگ خوبی - بازم سر میزنم - موفق باشی - یلدا

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي