Tuesday, May 24, 2005

قصه‌ی ما

یکی بود یکی نبود،
غیر از خدا هیچ‌کس نبود
ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری شروع شد.
بلاگر فیلتر شد.
معین رد صلاحیت شد.
نمایندگان مجلس تحصن کردند.
دانشجوها سرو صدا به راه انداختند.
فیلتر بلاگر رفع شد.
رهبر درخواست بازنگری داد.
صلاحیت معین و مهرعلیزاده تایید شد.
قصه‌ی ما به سر رسید
کلاغه به خونه‌اش نرسید
بالا رفتیم ماست بود
پائین اومدیم دوغ بود
قصه‌ی ما
راست و دروغش به خودمون مربوط بود

نوشته‌هاي خوانندگان 7:

نوشته شده در تاريخ3:21 PMتوسط Anonymous Anonymous

بعد از نوشتن و فرستادن این مطلب رفتم وبگردی. رسیدم به نقطه ته خط. ایشون هم تقریبا با همین کلمات قصه گفتن. چه جالب.

 
نوشته شده در تاريخ4:33 PMتوسط Anonymous Anonymous

یکی از جالبترین نوشته هایی بود که در این مورد خواندم
کوتاه و زیبا:)

 
نوشته شده در تاريخ11:12 AMتوسط Anonymous Anonymous

افرین شاعر هم بودین و من نمی دونستم

 
نوشته شده در تاريخ12:12 PMتوسط Anonymous Anonymous

اخر قصه چی شد مینا جون؟

 
نوشته شده در تاريخ11:54 PMتوسط Anonymous Anonymous

هنوز تا اخرِ قصه خيلي مونده، خيلي... اما نمي دونم چرا همه ي ما تماشاچي شديم!

 
نوشته شده در تاريخ1:43 AMتوسط Anonymous Anonymous

salam az ashnaiy ba shoma khoshbakhtam.

 
نوشته شده در تاريخ4:25 AMتوسط Blogger Gilda

مینا جان
با اجازه به این نوشته در خبرچین لینک دادم.

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي