Saturday, April 16, 2005

روباه

یک اتفاق کوتاه خیلی راحت می‌تونه همه‌ی ساعت‌های یک روزت رو خراب کنه.
مثلا این‌طور:
یه چیز به آرامی از کنارت رد می‌شه، گفتم چیز و نگفتم انسان یا آدم چون آدم تعریف مشخصی داره که شامل اون چیز نمی‌شه... داشتم می‌گفتم ... یه چیز از کنارت رد می‌شه از چپ به راست و طرف راستت که رسید مکث می‌کنه
می‌گه: سلام
صداش روباه مکار توی کارتون پینوکیو‌ رو به یادت می‌آره.
چون چیز آدم نیست و مطمئنا فقط آدما قادر به حرف زدن هستن فکر می‌کنی که صدایی نشنیدی و هیچ تغییری در عضلات صورتت ظاهر نمی‌شه.
با همون لحن چاپلوس ادامه می‌ده: خوبی؟
می‌فهمه اشتباه کرده ولی اون چیز که در تعریف آدم هم نمی‌گنجید حس می‌کنه که نباید از یک زن شکست بخوره... با نوک کفش ضربه‌ای محکم و ناگهانی می‌زنه به پاشنه کفشت... بلند می‌خنده و فرار می‌کنه.
پاشنه کفش که حالیش نیست وسط خیابونه، خونه نیست، کفاشی نزدیک نیست از زیر پات در می‌ره و می‌افته وسط خیابون و تنها یادگارش میخی‌ِ که به بالا برگشته و به پاشنه‌ی پات فرو رفته.
عصبانی هستی، می‌خوای گریه کنی ولی باید فکر کنی و بهترین تصمیم رو بگیری. نزدیک ظهر شده باید به بانک بری و پول تلفن رو در آخرین مهلت پرداخت کنی، بعد هم کلاس... ولی با این وضع ممکن نیست پس باید رفت خونه... از همون جا با کلی دردسر تاکسی می‌گیری و بر‌می‌گردی.
کلاس و بانک فراموش شدن و فقط به درد پات فکر می‌کنی و به پاشنه‌ی کفش شکسته تا درد بغض توی گلوت و غرور شکسته رو فراموش کنی.

نوشته‌هاي خوانندگان 4:

نوشته شده در تاريخ12:50 AMتوسط Anonymous Anonymous

سلام.هر روز تعداد این "چیز"ها داره بیشتر میشه.نسل آدما داره منقرض میشه ولی نسل اونا رشد صعودی داره.چه کار میشه کرد؟

 
نوشته شده در تاريخ9:09 PMتوسط Anonymous Anonymous

من که نگاهش نکردم!

 
نوشته شده در تاريخ10:28 PMتوسط Anonymous Anonymous

khili moteasefam.bishtar baraye ki nemidoonam!!in darde moshtarake,hata baraye amsale man,bavaret mishe??

 
نوشته شده در تاريخ4:41 PMتوسط Anonymous Anonymous

اول از همه سلام و مرسی. دوم این که هر دفعه یه همچین چیزهایی می شنوم یا می خونم یا می بینم همه ی اتفاقات مشابه یادم می افته. حیف از دنیای ما که پر از این چیزاست!

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي