برف عطرآگین
بعد از چند سال به اجبار روزگار همهی کمد و کشوهام رو خالی کردم و مثلا گردگیری کردم ( یا به قول کرمانشاهی ها دوده گیری). از آنجایی که خیلی به اسپری و عطر و ادکلن عاقه دارم و همهی دوستان و اقوام هم از این موضوع خبر دارند به هر مناسبتی از طرف خودم یا دیگران اسپری و ادکلن هدیه گرفتهام.
بعد از این گردگیری کذایی چیزی حدود 50 اسپری و ادکلن نیمه پر و پر به دست آمد. جالب اینجاست که هیچکدام خالی نشدهاند. همه را در جعبهای چیدم و خواستم در کمد بالایی که حکم انباری اتاقم را دارد بگذارم که جعبه از زیر باز شد اسپریها افتادند پائین... یکی از اسپریها شروع به فسفس کرد. اول فکر کردم که چون زمین خورده کمی ازش خالی میشه و زود درست میشه ولی اینطور نبود.
پرس دور سرِ اسپری صدمه دیده بود و قابل تعمیر هم نبود. کاش یکی از همین اسپریهای معمولی بود ولی این یکی رو چند ماه پیش خالهام از انگلیس آورده بود. هنوز برچسب ده پوند روش بود، حیفیام میاومد بندازمش دور.
چند دقیقه گذاشتمش توی اتاق بعد هم که اتاق پر شد از بو بردم گذاشتمش توی دستشویی و بعد هم پذیرایی و... در عرض ده دقیقه هوای خانه عطرآگین شد. فریاد اعتراض همه بلند شده بود که داریم خفه میشیم . من هم مجبور شدم و اسپری رو بردم گذاشتم توی حیاط وسط برفها.
چه برفهای خوشبویی! کاش میشد به عروسی رود و دریا برن. هرچند که میرسن ولی اون موقع ادکلن زده نیستن.
........
دنتیست نوشته :«این بار نه تنها "سقای حرم سید و سالار، علمدار " نیامد بلکه آتش نشانی و اورژانس هم نیامد. نه تنها " علی اصغر و علی اکبر" از تشنگی تلف شدند بلکه دهها کودک بیگناه زیر دست و پای بقیه خفه شدند...» ادامه خبر از ایسنا
بعد از این گردگیری کذایی چیزی حدود 50 اسپری و ادکلن نیمه پر و پر به دست آمد. جالب اینجاست که هیچکدام خالی نشدهاند. همه را در جعبهای چیدم و خواستم در کمد بالایی که حکم انباری اتاقم را دارد بگذارم که جعبه از زیر باز شد اسپریها افتادند پائین... یکی از اسپریها شروع به فسفس کرد. اول فکر کردم که چون زمین خورده کمی ازش خالی میشه و زود درست میشه ولی اینطور نبود.
پرس دور سرِ اسپری صدمه دیده بود و قابل تعمیر هم نبود. کاش یکی از همین اسپریهای معمولی بود ولی این یکی رو چند ماه پیش خالهام از انگلیس آورده بود. هنوز برچسب ده پوند روش بود، حیفیام میاومد بندازمش دور.
چند دقیقه گذاشتمش توی اتاق بعد هم که اتاق پر شد از بو بردم گذاشتمش توی دستشویی و بعد هم پذیرایی و... در عرض ده دقیقه هوای خانه عطرآگین شد. فریاد اعتراض همه بلند شده بود که داریم خفه میشیم . من هم مجبور شدم و اسپری رو بردم گذاشتم توی حیاط وسط برفها.
چه برفهای خوشبویی! کاش میشد به عروسی رود و دریا برن. هرچند که میرسن ولی اون موقع ادکلن زده نیستن.
........
دنتیست نوشته :«این بار نه تنها "سقای حرم سید و سالار، علمدار " نیامد بلکه آتش نشانی و اورژانس هم نیامد. نه تنها " علی اصغر و علی اکبر" از تشنگی تلف شدند بلکه دهها کودک بیگناه زیر دست و پای بقیه خفه شدند...» ادامه خبر از ایسنا
نوشتههاي خوانندگان 7:
یادته اون اوتئل تو انجمن... گفتم چه بوی الکلی میاد بعد گفتم ا ! ادکلن زدی تو؟!!!
نتيجه ي اخلاقي که مي گيريم اينه که الان براي گردگيري خيلي زوده...
سلام.من چند ساعت پیش یه کامنت فرستادم ولی مثل اینکه پست نشده.الان یادم نیست که چه گفته بودم!بعدا اگه یادم افتاد برمی گردم میگم!
چون اون یاداشت مربوط به کتاب می شد گذاشتمش توی کتابخانه . نظرت رو هم خوندم. ممنون که همیشه دقت می کنی.... چه حالی می ده اینطوری کامنت نوشتن.
چه جالب شده این کامنتزیم بلاگر
ای خدا باز شروع شد... نکن مادر جان... از دیروز تا حالا سه بار شاید هم بیشتر وبلاگم رو پینگ زدی.صدای مردم در میاد. نکن دیگه... آفرین
خوب مثل اينكه سيستم پست اينجا خيلي بهتر شده!!!ميگما حالا خدا رو شكر كه 49 تاي ديگه برات باقي مونده و زياد غصه اون يك دونه رو نمي خوري.بابا اين كامنت رو باز بذار ديگه..دوست باشيم با هم
Post a Comment
برگرد به صفحه اصلي