Sunday, October 23, 2005

بودن یا نبودن

پاهام رو آروم می‌گذارم روی ترازو عددها بالا و بالاتر می‌رن. تا می‌رسن به من. به اون چند کیلویی که از من وجود داره و یه ذره کمتر از چند وقت قبل.
تازگی‌ها یاد گرفتم تا یواش پاهام رو از روی ترازو بردارم و به کم کم شدن تدریجی‌ام نگاه کنم با خودم می‌گم:« چه خوب می‌شد اگه این وزن بودم یا اون یکی...» بعد هم حساب می‌کنم که تا چند وقت دیگه به اون وزن می‌رسم.
امروز مهارتم خیلی بیشتر شده بود. ذره ذره از ترازو جدا شدم تا رسیدم به صفر. حالا هم نشستم و حساب می‌کنم که چه وقت به صفر می‌رسم. 100 سال؟ 50 سال؟ یا کمتر؟

نوشته‌هاي خوانندگان 2:

نوشته شده در تاريخ4:29 PMتوسط Anonymous Anonymous

سنگین باش و رنگین باش

 
نوشته شده در تاريخ8:03 AMتوسط Anonymous Anonymous

nveshte hat bram jaleb bod az khondane ba zi hash lezat mibiram
movafagh bashi

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي