Monday, November 07, 2005

تامل

سقراط را، كه انقلابي حقيقي در انديشه‌ي بشري برانگيخت ( و به همين دليل محكوم به مرگ شد)، همواره مشغول قدم زدن در بازار اصلي شهر مي‌ديدند.
يك روز يكي از شاگردان‌ش پرسيد:« استاد، از شما آموختيم كه يك حكيم، زندگي ساده‌اي دارد. شما حتا يك جفت كفش از خود نداريد.» سقراط پاسخ داد:« درست است.» شاگرد ادامه داد:« با اين حال، هر روز شما را در بازار شهر، و در حال تحسين كالاها مي‌بينيم. آيا اجازه مي‌دهيد پولي جمع كنيم تا بتوانيم چيزي بخريد؟»
سقراط پاسخ داد:« هرچه را كه مي‌خواهم دارم. اما عاشق اين هستم كه به بازار بروم تا ببينيم آيا بدون انبوه اين چيزها، هم‌چنان خشنود خواهم ماند؟»
....................
سپاهيان اسكندر كبير، خود را براي فتح شهري در آفريقا آماده مي‌كردند. اما دروازه‌هاي شهر، بدون مقاومت گشوده شدند؛ تقريبا تمام جمعيت شهر را زنان تشكيل مي‌دادند، چرا كه مردان در جنگ در برابر فاتحان كشته شده بودند.
در جشن پيروزي، اسكندر خواست برايش نان بياورند. يكي از زن‌ها، يك سيني زرين پوشيده از جواهرات، با تكه‌اي نان در وسط آن آورد. اسكند فرياد كشيد:« من‌كه نمي‌توانم طلا بخورم؛ من نان خواستم!» و زن پاسخ داد:« اسكندر در قلمرو خود نان نداشت؟ لازم بود براي نان اين راه دراز را بپيمايد؟»
اسكدر به فتوحات خود ادامه داد، اما پيش از ترك گفتن آن شهر، دستور داد روي يك تخته سنگ حك كنند:
« من، اسكندر كبير، تا آفريقا آمدم تا از اين زنان بياموزم.»

از " دومين مكتوب"، تاليف:" پائولو كوئيلو "

نوشته‌هاي خوانندگان 4:

نوشته شده در تاريخ7:46 PMتوسط Anonymous Anonymous

ممنون حکایت جالبی بود.

 
نوشته شده در تاريخ7:51 PMتوسط Anonymous Anonymous

راستی چی شد گواهینامه گرفتی؟

 
نوشته شده در تاريخ4:16 AMتوسط Anonymous Anonymous

salam mina joone khodam. kam peydai. bacheha soragheto migiran. age toonesti ba khnoom soleymani ye tamasi begir. karet dare. maro bikhabarnazar. movafagh bashi.

 
نوشته شده در تاريخ9:32 AMتوسط Anonymous Anonymous

طيبه جان مگه تو يه سري به من بزني. من كه شرمنده. يا فرصت نمي شه يا وقتي هم كه مي خوام برات نظر بدم نمي دونم اين سيستم چه مرضي مي گيره و كامنتينگ پرشين رو باز نمي كنه. باور كن چند بار اومدم و سر زدم ولي نتونستم كامنت بگذارم.
ريحانه خيلي دلم تنگ شده براي بچه ها. ولي شماره تماس كسي رو ندارم. حتي خانم سليماني رو. برات آف گذاشتم.

 

Post a Comment

برگرد به صفحه اصلي